به نام حضرت علم و عالم و معلوم
نحو عربی (14)
توابع (1)
اصطلاح «توابع»، عنوانی کلّی است که در دستور زبان عربی، بر اجزایی از جمله اطلاق میشود که عوامل نحویِ موجود در جمله، مستقیماً در آنها اثر نمیگذارند؛ بلکه تأثیر این عوامل در آن اجزا، به صورت غیرمستقیم است؛ به این معنا که اِعراب این قبیل کلمات، تابع واژههای پیش از آنها است. این نامگذاری، اساساً به خاطر تبعیت آنها از واژههای پیش از خودشان است.
انواع توابع
توابع عبارتند از:
1- نعت (صفت)
2- تأکید،
3- بدل،
4- عطف بیان
5-عطف به حروف عطف (عطف نسق).
تعریف نعت
نعت (صفت)، چیزی است که پس از یک اسم میآید و با بیان یکی از حالتها و ویژگیهای آن، مکمّل آن است و از نظر دستوری، هماهنگیهایی با آن اسم دارد (جاءَ الرَّجُلُ العالمُ؛ جاءَت المَرأةُ العالِمَةُ)
صفت، از نظر ظاهری و دستوری (مفرد، مثنّی و جمعبودن؛ مذکّر و مؤنّثبودن؛ معرفه و نکرهبودن و اعراب) با موصوف هماهنگی دارد.
فوائد نعت
1- توضیح: اگر موصوف معرفه باشد، ولی با تمام خصوصیاتش مورد نظر مخاطب نباشد (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الأمِّیِّ)
2- تخصیص: اگر موصوف نکره باشد و قصد از آوردن صفت، کاستن از ابهام آن باشد (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)
3-مدح، ذمّ و ترحّم: اگر معنای واژهای برای مخاطب، کاملاً روشن باشد و صفتی در پی آن آمده باشد که صرفاً بیانگر نوعی مدح، ذمّ یا ترحّم است (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ)( فَإِذا قَرَأتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ)( فَإنّی عبدُکَ المِسکینُ المُستَکینُ الضّعیفُ الضَّریرُ الحقیرُ المَهینُ الفقیرُ الخائفُ المُستَجیرُ)
4-تأکید: اگر معنای صفت، پیش از ذکر آن نیز در موصوف باشد (لا تَتَّخِذُوا إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ)
حالتهای ظهور نعت
1. نعت مفرد: هنگامی که نعت، جمله یا شبهجمله نباشد، مفرد است (جاء المعلّمُ الشّابُّ؛ جاء المعلّمانِ الشّابّانِ؛ جاء المعلّمونَ الشَّبابُ)
2.نعت جمله:
2.1. جملهی اسمیه (جاءَنی رجلٌ له علیَّ یدٌ)
2.2. جملهی فعلیه (وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ)
شروط نعت واقعشدن جمله
1) نکره بودن موصوفش
2) داشتن ضمیری که به موصوف برگردد
3) خبری بودن (در مقابل انشائی بودن) آن
مثال و توضیح:
(هَلْ أدُلُّکُمْ عَلَى أهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ)
«أهل» که موصوف به شمار میرود، مضاف به نکره است و در حقیقت، نکره است؛
ضمیر «و» در «یَکْفُلُونَ» به «أهل» که موصوف است، برمیگردد
جملۀ «یَکفُلُونَهُ» خبری است و نه انشائی.
3.نعت شبهجمله
هرگاه جارّ و مجرور و یا ظرف، پس از اسم نکره قرار گیرند و یکی از حالتها و ویژگیهای آن را بیان کنند (رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً؛ رأیتُ عصفوراً فوقَ الشَّجرةِ)(1)
پ.ن:
1- خلاصهای از درس چهاردهم نحو عربی 3 / دانشکده علوم حدیث